مدل ارتباط انعطاف‌پذیری شناختی با خلاقیت هیجانی: نقش واسطه‌ای تفکر انتقادی در معلمان دوره ابتدایی شهرستان سقز

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه روان‌شناسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران

2 دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران

چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش به بررسی مدل ارتباط بین انعطاف‌پذیری شناختی و خلاقیت هیجانی معلمان دوره ابتدایی شهرستان سقز با توجه به نقش واسطه‌ای تفکر انتقادی پرداخته است.
روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بوده و جامعه آماری شامل تمام معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 1404-1403 با تعداد 770 نفر می‌باشد. حجم نمونه با استفاده از نرم‌افزار G*Power برابر با 260 نفر تعیین گردید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل (1991)، انعطاف‌پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010) و تفکر انتقادی ریکتس (2003) بودند. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS نسخه 27 تحلیل شد و برای آزمون مدل مفروض و ارزیابی برازش آن، مدل‌سازی معادلات ساختاری در نرم‌افزار AMOS نسخه 29 به کار گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج مدل‌سازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل نهایی از برازش خوبی با داده‌ها برخوردار است؛ مسیر مستقیم انعطاف‌پذیری شناختی به تفکر انتقادی و مسیر تفکر انتقادی به خلاقیت هیجانی معنادار بودند (01/0>P)، ولی مسیر مستقیم انعطاف‌پذیری شناختی به خلاقیت هیجانی معنادار نبود (05/0<P). اثر غیرمستقیم انعطاف‌پذیری شناختی بر خلاقیت هیجانی از طریق تفکر انتقادی نیز معنادار بود (01/0>P).
نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نشان می‌دهد که توسعه مهارت‌های تفکر انتقادی می‌تواند اثر انعطاف‌پذیری شناختی را بر خلاقیت هیجانی معلمان افزایش دهد و در نتیجه به بهبود عملکرد آموزشی کمک نماید. این پژوهش می‌تواند مبنایی برای طراحی برنامه‌های آموزشی و مداخلات روان‌شناختی برای معلمان دوره ابتدایی باشد.

کلیدواژه‌ها